اختلال افسردگی اساسی (Major Depressive Disorder) یا افسردگی ماژور یکی از شایع ترین اختلالات روانی و از انواع افسردگی است که تأثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی افراد دارد. غم، بخشی از تجربه انسانی است که گاهی به صورت سیلابی بر سر ما فرود می آید. زمانی که احساس غم، گذرا نباشد و قلب و ذهن ما را تسخیر کند، در دل یک اختلال عمیق به نام افسردگی عمده یا اساسی گرفتار شدهایم. اختلالی که نه تنها توان جسمی بلکه روح و امید ما را تحت تاثیر قرار می دهد. این مقاله به شما کمک می کنیم تا با این اختلال و روش های تشخیص و درمان آن آشنا شوید.
آنچه در این مطلب خواهید خواند
افسردگي ماژور چيست؟
در پاسخ به این سوال باید گفت این اختلال یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی است که با علائم عمده افسردگی مشخص می شود. باید گفت که اختلال افسردگی اساسی (mdd) در سال 2008 توسط سازمان بهداشت جهانی به عنوان سومین عامل بیماری های روان در جهان شناخته شد و پیش بینی می شود که این اختلال تا سال 2030 به رتبه اول برسد. این اختلال که از آن با نام افسردگی حاد نیز یاد می شود با علائمی مانند غم و اندوه، بیعلاقگی به فعالیتهای لذت بخش، احساس گناه ، کمبود انرژی، مشکل در تمرکز، تغییرات اشتها، اختلالات خواب و افکار خودکشی شناخته می شود. لازم به ذکر است که یکی از زیر شاخه های این اختلال افسردگی صبحگاهی است
برای تشخیص mdd، باید حداقل پنج علامت از بین علائم ذکر شده وجود داشته باشد که یکی از آنها باید غم و اندوه شدید یا بیعلاقگی باشد. این اختلال گاهی با نام های دیگری همچون اختلال افسردگی تک قطبی (Unipolar Depression) نیز شناخته می شود. افسردگی ماژور یا افسردگی یک قطبی برخلاف اختلال دوقطبی که شامل دورههای شیدایی و افسردگی است، تنها شامل دورههای افسردگی می شود.
افسردگی عمده با افسردگی های گذرا یا واکنشی متفاوت است و نیاز به مداخلات درمانی تخصصی دارد. علت اختلال افسردگی اساسی به طور کلی شامل عوامل بیولوژیکی، ژنتیکی، محیطی و روان شناختی می شود که می تواند یکی از انواع شایع افسردگی در نوجوانان باشد. در گذشته، اختلال در انتقال دهندههای عصبی مانند سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین عامل اصلی آن در نظر گرفته می شدند.
ولی نظریه های جدید نشان می دهند که این اختلال به سیستمهای پیچیده تری از مدارهای عصبی مرتبط است که باعث اختلالات ثانویه در سیستمهای انتقال دهنده عصبی می شود. اگر هنوز نمی دانید افسردگی چیست حتما مقاله مربوطه را مطالعه نمائید با با دید بازتر نسبت به انواع آن تحقیقات نموده و اطلاعات کسب کنید.
تحقیقات نشان دادهاند که انتقال دهندههای عصبی مختلف مانند گابا (انتقال دهنده مهاری)، گلوتامات (انتقال دهنده عصبی) و گلیسین (انتقال دهندههای تحریکی اصلی) در ایجاد این اختلال نقش دارند. کاهش سطح گابا در پلاسمای خون و مایع مغزی نخاعی در بیماران افسرده مشاهده شده است.
انواع افسردگی اساسی (ماژور)
در ادامه به بررسی مفصل انواع افسردگی ماژور و علائم هر کدام یک از آنها خواهیم پرداخت که در شناخت بهتر این اختلال به شما کمک خواهد کرد، با ما همراه باشید.
افسردگی اساسی مداوم
افسردگی خفیف اما مزمن که حداقل به مدت دو سال ادامه می یابد. افراد مبتلا به این نوع ممکن است احساس کنند که همیشه افسرده بودهاند، اما علائم این افسردگی کمتر از افسردگی اساسی شدید است.
افسردگی اساسی شدید
با علائم شدید تری از جمله کاهش توانایی لذت بردن از فعالیتهای روزمره ، احساس بیارزشی، بی انرژی بودن و کاهش یا افزایش شدید وزن یا اشتها همراه است. افراد مبتلا به این نوع ممکن است برای مدت طولانی احساس ناامیدی و بی ارزشی کنند.
افسردگی اساسی با ویژگیهای روانی
با ویژگیهای روانی مانند هذیان ها (اعتقادات غلط و غیرواقعی) یا توهم ها (دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود ندارند) همراه است. افرادی که به این نوع مبتلا هستند، معمولاً از لحاظ شناختی دچار مشکلات جدی می شوند.
افسردگی اساسی همراه با کاتاتونی
نوعی از افسردگی شدید است که با علائم کاتاتونیا همراه می شود. این علائم شامل بی تحرکی شدید، سکوت طولانی مدت، رفتارهای کلیشه ای یا تکراری، عدم واکنش به محرکهای محیطی و گاهی حرکات عجیب یا خشونت آمیز است. افراد ممکن است در یک وضعیت ثابت باقی بمانند که به آن “استوپور” می گویند یا واکنشهای ناگهانی و بی قاعدهای نشان دهند. این نوع معمولاً به درمانهای دارویی، مانند بنزودیازپینها یا درمان الکتروشوک (ECT)، پاسخ خوبی می دهد.
افسردگی ناشی از مشکلات پزشکی یا دارویی
گاهی اوقات افسردگی ممکن است به دلیل اختلالات پزشکی دیگر مانند بیماریهای مزمن، مشکلات هورمونی یا مصرف برخی داروها ایجاد شود. در این نوع ، درمان بیماری اصلی معمولاً می تواند به بهبود علائم کمک کند.
در نهایت، تشخیص و درمان افسردگی عمده به نوع آن بستگی دارد و نیازمند ارزیابی دقیق توسط متخصص است تا بهترین برنامه درمانی برای فرد تعیین شود. از سری مقالات مرتبط ، مقاله تفاوت افسردگی تک قطبی و دوقطبی را نیز مطالعه نمائید.
علائم افسردگی ماژور (اساسی)
همان طور که اشاره شد، اختلال افسردگی ماژور یک مشکل روانشناختی جدی است که تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی فرد می گذارد. این اختلال شامل ترکیبی از علائم جسمی، روانی و عاطفیست که برای مدت طولانی ادامه پیدا می کند.
برای تسهیل درمان افسردگی ماژور باید بدانیم اصلا افسردگی ماژور چگونه است و علائم این اختلال به چه صورت هایی ظاهرا می شود که در ادامه به بررسی ان پرداخته ایم:
- حزن و اندوه شدید: به عنوان یکی از علائم افسردگی ماژور شناخته می شود. احساس غم، ناامیدی یا پوچی که بی دلیل به نظر می رسد. این حس می تواند مداوم باشد و در اکثر ساعات روز تجربه شود.
- کاهش علاقه یا لذت از فعالیتها (آنهدونیا): حال که دانستیم اختلال افسردگی ماژور چیست، به بررسی این مطلب می پردازیم که چگونه می توان علائم آن را شناسایی کرد؟ افراد مبتلا اغلب نمی توانند از فعالیتهایی که پیش تر برایشان لذت بخش بود، مانند ورزش، ملاقات با دوستان، یا سرگرمیهای مورد علاقه، لذت ببرند. این بیعلاقگی ممکن است به قدری شدید باشد که حتی فعالیتهای ضروری مانند خوردن غذا یا نظافت شخصی را تحت تأثیر قرار دهد.
- تغییرات در اشتها و وزن: افسردگی میتواند منجر به افزایش یا کاهش شدید اشتها شود. برخی افراد اشتهای خود را از دست می دهند و وزن کم می کنند، درحالی که برخی دیگر برای کاهش استرس یا پر کردن خلأ عاطفی، به پرخوری روی می آورند.
- اختلالات خواب: این اختلال می تونه به تغییرات خواب و اشتها هم منجر شود. خواب می تواند به شدت تحت تأثیر آن قرار بگیرد. برخی افراد دچار بی خوابی می شوند در حالی که برخی دیگر بیشازحد می خوابند و بااین حال، همچنان احساس خستگی دارند.
- خستگی و کاهش انرژی: افراد مبتلا به افسردگی معمولاً از خستگی مداوم و کاهش انرژی شکایت دارند، حتی اگر فعالیت خاصی انجام نداده باشند.
- احساس بی ارزشی یا گناه مفرط: افراد ممکن است خود را به خاطر اشتباهات گذشته یا حتی چیزهای جزئی که خارج از کنترل آنها بوده، سرزنش کنند. این احساسات می تواند به اعتماد به نفس پایین و خود انتقادی شدید منجر شود.
- اختلالات شناختی: افسردگی اغلب با مشکلاتی در تمرکز، حافظه و توانایی تصمیم گیری همراه است. این افراد ممکن است هنگام خواندن یا انجام کارهای ساده دچار مشکل شوند و نتوانند به خوبی بر روی وظایفشان تمرکز کنند.
- کندی حرکتی یا تحریک پذیری: برخی افراد مبتلا دچار کندی در حرکت، گفتار یا واکنشها می شوند. از طرفی هم ممکن است علائم کاملا معکوس داشته باشند و بی قرار و تحریک پذیر باشند، به طوری که نتوانند آرام بنشینند یا احساس تنش کنند.
- افکار مکرر مرگ یا خودکشی: یکی از جدی ترین علائم ، افکار مربوط به مرگ یا تمایل به پایان دادن به زندگیست که نیازمند مداخلات فوری تخصصی می باشد.
- علائم جسمی بدون علت پزشکی: افسردگی می تواند به دردهای جسمی مانند سردرد، درد عضلانی، یا مشکلات گوارشی منجر شود که علت پزشکی مشخصی ندارند. این علائم می توانند کیفیت زندگی فرد را به طور چشمگیری کاهش دهند.
نکته: حداقل 5 مورد از این علائم باید دو هفته ادامه داشته باشند و به طور قابل توجهی بر عملکرد روزمره، شغلی یا اجتماعی فرد تأثیر بگذارند تا تشخیص افسردگی ماژور داده شود. یکی از مواردی که فرد ممکن است دچار افسردگی اساسی شود ناشی از تحمل استرس جنگ یا بعد از آن است که اگر تداوم یابد ممکن است منجر به بروز این نوع اختلال شود.
درمان افسردگی ماژور
درمان اختلال افسردگی عمده (MDD) باید بر اساس شدت علائم و وضعیت فرد توسط متخصصان حوزه ی روان تجویز شود. در ادامه به ذکر و توضیح کلیات روشهای درمان این اختلال می پردازیم:
روان درمانی (Psychotherapy):
یکی از مهم ترین روشهای درمان افسردگی ماژور یقینا مشاوره افسردگی است. روشهای روان درمانی شامل موارد زیر هستند:
- درمان شناختی – رفتاری: این روش بر شناسایی و تغییر افکار منفی و الگوهای رفتاری ناسالم تمرکز دارد.
- درمان بین فردی: به بررسی مسائل روابط اجتماعی و مهارتهای ارتباطی می پردازد.
- درمان مبتنی بر ذهن آگاهی: مشاوره با ارائه تکنیکهای ذهن آگاهی، تمرکز بر لحظه حال را تقویت می کند.
دارودرمانی (Pharmacotherapy):
در مواردی که علائم شدید است، پزشک ممکن است داروهای ضدافسردگی تجویز کند. داروها شامل:
- مهارکنندههای بازجذب سروتونین
- مهارکنندههای بازجذب نوراپی نفرین و سروتونین
- داروهای ضدافسردگی سه حلقه ای
- مهارکنندههای منوآمین اکسیداز
لطفا دقت بفرمایید که مصرف داروها باید تحت نظر پزشک انجام شود و چند هفته زمان لازم دارد تا اثرگذاری آنها نمایان شود.
درمانهای زیستی: (Biological Treatments)
در موارد مقاوم به درمان های استاندارد، از روشهای زیر استفاده می شود:
- الکتروشوک درمانی (ECT): برای بیماران با افسردگی شدید و مقاوم که به سایر روشها پاسخ نمی دهند.
- تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) : یک روش غیرتهاجمی که با استفاده از میدانهای مغناطیسی به بهبود عملکرد مغز کمک می کند.
- تحریک عصب واگ (VNS) : روشی کمتر رایج که برای موارد مزمن یا مقاوم به درمان استفاده می شود.
تغییرات در سبک زندگی:
- فعالیت بدنی: ورزش منظم، به ویژه فعالیتهای هوازی، می تواند در کاهش علائم مؤثر باشد.
- تغذیه سالم: رژیم غذایی متعادل با مصرف امگا 3، ویتامینها و مواد معدنی می تواند به بهبود خلق وخو کمک کند.
- مدیریت استرس: استفاده از تکنیکهایی مانند مدیتیشن، یوگا یا تنفس عمیق برای کاهش استرس موثر است.
- خواب کافی: تنظیم برنامه خواب برای بهبود کیفیت استراحت کمک کننده است.
بهترین نتایج درمانی معمولاً از ترکیب روان درمانی و دارودرمانی حاصل می شود. پزشکان و درمانگران بر اساس نیازهای فرد، برنامه درمانی مناسب را طراحی می کنند. درمان یک فرآیند زمان بر است و نیاز به صبر و همکاری بین بیمار و درمانگر دارد. در صورت وجود علائم شدید، از جمله افکار خودکشی، مشاوره فوری ضروری است.
درمان قطعی افسردگی ماژور
درمان قطعی افسردگی ماژور به معنای رهایی کامل از علائم این اختلال است. اگرچه بسیاری از افراد با دریافت درمان مناسب به بهبودی کامل دست می یابند، اما نمی توان به طور قطعی گفت که برای همه افراد این درمان دائمی خواهد بود. با این حال، دستیابی به یک زندگی عادی و پایدار، با کنترل کامل علائم و جلوگیری از بازگشت آنها، امکان پذیر است.
بیشتر بدانید: تفاوت افسردگی ماژور و مینور
یکی از مهم ترین عوامل در درمان موفق افسردگی عمده، تشخیص دقیق و به موقع است. درمان باید در مراحل اولیه آغاز شود تا پیشرفت بیماری و شدت علائم کاهش یابد. به علاوه درمان باید بر اساس نیازها و شرایط فردی شخص طراحی شود.
پایبندی به طول درمان افسردگی اساسی نیز یکی از عوامل کلیدی در بهبود پایدار است. بسیاری از افراد به دلیل احساس بهبودی موقت، درمان را زودتر از موعد قطع می کنند که این کار خطر بازگشت علائم را افزایش می دهد. در نهایت، درمان قطعی افسردگی ماژور مستلزم مدیریت بلند مدت و پیشگیری از عود بیماریست. اگر این شرایط و اقدامات به درستی رعایت شوند، بسیاری از افراد می توانند زندگی عادی و باکیفیتی را تجربه کرده و احتمال بازگشت افسردگی را به حداقل برسانند.
نتیجهگیری و کلام پایانی
افسردگی ماژور یا همان افسردگی اساسی یک اختلال جدی است که می تواند تأثیرات عمیقی بر زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد داشته باشد. با این حال، تشخیص به موقع، مداخلات درمانی مناسب مانند مشاوره و حمایتهای روانی و اجتماعی می توانند به مدیریت و حتی درمان این بیماری کمک کنند. ضروری است که افراد مبتلا یا خانوادههای آنها با متخصصان سلامت روان در ارتباط باشند تا بهترین روشهای درمانی را دریافت کنند.